من از گردنم بدم میاد، مجموعه طنزی است به قلم نورا افرون، خبرنگار، مقالهنویس، نمایشنامهنویس، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهی آمریکایی. در این مجموعه افرون با نگاهی طنز به بعضی مسائل مربوط به زنان میپردازد. تجربیات جالب او در مقام کارآموز در کاخ سفید و همکاری با بعضی از چهرههای هالیوود از جمله دیگر موضوعاتی است که در این مجموعه دستمایه کار نویسنده بودهاند.
از جمله مهمترین آثار افرون در مقام فیلمنامهنویس، کارگردان و یا تهیهکننده میتوان به این آثار اشاره کرد: بیخوابی در سیاتل، سیلکوود، سوز دل، وقتی هری با سالی آشنا شد، کلوچه، بهشت آبی من، این زندگی من است، نامه داری، آویزان، اعداد شانس، افسونشده، جولی و جولیا.
افرون در دوران فعالیت حرفهای خود چندین جایزه دریافت کرد و سه بار نیز نامزد دریافت جایزهی اسکار فیلمنامهنویسی برای فیلمهای سیلکوود، وقتی هری با سالی آشنا شد و بیخوابی در سیاتل شد. در سال 1990 فیلمنامهی وقتی هری با سالی آشنا شد موفق به دریافت جایزهی بفتا شد.
نیلوفر –
وقتی این کتاب را خریدم زیاد بهش مطمئن نبودم. الان میتونم بگم عالیه این کتاب. یه من صاف و ساده داره که رگه های فمینیستی زیاد بین کلماتش دیده میشه. چرا نشر خوب آموت با اینکه چاپش کرده بهش کمتر میپردازه را نمیدونم؟! اتفاقات زندگی و درگیری های شخصی نویسنده که گاهی به طنز های واقعی نزدیک میشه خیلی متن را جذاب کرده. واگویه های، ذهنیش شاید گفتگوهایست که برای خود ما هم پیش میاد. این کتاب را در شرایط خیلی بد روحی و زندگیم خوندم. در بیمارستان بودم و شرایط طاقت فرسای را همراه مامانم که خبرهای بد سلامتی پشت سرهم بهش میرسید را میگذروندم، به قول یک نوشته که میگه فقط کلمات میتونه سرپا نگهمون داره منم این کتاب را که مدتها بود خریده بودمش اما نخوانده بودمش انتخاب کردم و بردم بیمارستان که بخوانم. اما متن این کتاب انقدر جذاب بود که اون وقتهای که بازش میکردم تا بخونمش تقریبا دیوارها بیمارستان محو میشد و میرفتم نیویورک...! بعد از اتمام کتاب نمی تونید از فکر کردن بهش دست بردارید.