این رمان یک موقعیت تراژیک را دست‌مایه قرار داده اس و میان حال و گذشته  در رفت و آمد است. در واقع داستان این رمان میان امروز و دهه شصت در حال رفت و برگشت است.

در این داستان کسی که دغدغه گذشته را دارد دائم در حال عبور میان حال  و گذشته است. گذشته در این رمان سال‌های دهه شصت و حوادث و درگیری‌های سیاسی آن است.

در این رمان طاهره کریم قاسمی بر حسب تصادف یکی از دوستان سی و اندی سال پیش خود را هنگام انتخابات انجمن اولیا و مربیان مدرسه دخترش می‌بیند و به ناگاه تمام خاطرات گذشته محنت‌بارش برای او زنده می‌شود.

«مرضیه» که از دوستان دوران دانشجویی و فعالیت‌های سیاسی دهه ۶۰ طاهره است به او قول می‌دهد که دوباره همدیگر را ببینند. اضطراب و دلشوره در قالب حملات عصبی «طاهره» را از پا انداخته و او را وادار می‌کند خاطراتش را به سختی در پیش دیدگان خود مجسم کند.