خانه - آموت

کد شناسه :17331
خانه - آموت

«خانه» سومین رمان مریلین رابینسون، در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و جایزه‌ی کتاب ملی همان سال، اورنج ۲۰۰۹، کتاب مسیحیت امروز ۲۰۰۹ و جایزه‌ی لوس‌آنجلس‌تایمز را برد و در فهرست پرفروش‌ترین کتاب نیویورک‌تایمز، بهترین کتاب سال واشینگتن‌پست، بهترین کتاب روزنامه‌ی شمال کالیفرنیا، سان‌فرانسیسکو کرونیکل قرار گرفت. خانه در راستای رمان قبلی رابینسون، گیلیاد پیش می‌رود و این بار داستان خانه‌ی کشیش رابرت بوتون و فرزندانش را حکایت می‌کند. گلوری دختر خانواده به خانه برگشته است تا از پدر در حال مرگش مراقبت کند. جک پسر ولخرج و الکلی خانواده پس از سال‌ها غیبت به خانه می‌آید. کتاب خانه داستان تضاد میان نسل‌ها، عشق، مرگ و ایمان است.


«خانه، رمانی جذاب، ژرف، گیرا و نفس‌گیر است. چه کسی فکر می‌کرد رمان‌ها هنوز هم بتوانند این‌چنین باشند؟» 

گاردین


«مکاشفه‌ای لطیف در باب رستگاری که اغلب به طور حزن‌انگیزی خنده بر لب می‌آورد.»  مجله‌ی ووگ


«مریلین رابینسون نویسنده‌ای بسیار قدرتمند است که می‌تواند نحوه‌ی خواندن ما را تغییر دهد.»

شیکاگو سان‌- تایمز



«مریلین رابینسون» متولد ۱۹۴۳ در شهر سندپوینت آمریکا؛ دکترای زبان انگلیسی را در شهر واشینگتن به پایان برد. او در دانشگاه‌های بسیاری تدریس کرده است.

نام رابینسون در فهرست ۱۰۰ فرد تاثیرگذار مجله‌ی تایم قرار دارد. او در سال ۲۰۱۲ مدال ملی علوم انسانی را از باراک اوباما رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده دریافت کرد، و در سال ۲۰۱۶ برنده‌ی جایزه‌ی ادبی صلح دیتون شد.



«مرجان محمدی»، متولد ۱۳۴۸ در تهران، و دانش‌آموخته‌ی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی‌ارشد زبانشناسی همگانی است. او ترجمه‌ی چهار رمان گیلیاد، خانه، لی‌لا و خانه‌داری نوشته‌ی مریلین رابینسون را در کارنامه‌اش دارد. 

 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

1 نظر

  1. Rated 5از 5 امتیاز

    افسانه

    مریلین رابینسون مخاطب را مهمان داستانی ژرف و گیرا می کند . خانه ، داستان تضاد میان نسل‌هاست . تضاد عشق، مرگ و ایمان است . مریلین رابینسون با نثر موجزش مخاطب را وادار می کند که تا انتهای داستان لذت ببرد . " خانه برای او نماد خوشبختی بود؛ خوشبختیِ بی چون و چرایی که در زندگی اش وجود داشت. حتی وقتی غمی از راه می رسید منکر این خوشبختی نمی شد. حتی وقتی که همسرش را از دست داد طوری از خانه حرف میزد که انگار همسرش هست ، پیر اما زیبا و زیبایی اش همان آرامش و شکوهی بود که آن همه سال به آنها هدیه کرده بود ، زیبایی ای که هر چشمی را توان دیدنش نبود " با همین نثر زیبا میتوان کتاب را یک‌نفس خواند . یکی از نقاط پررنگ داستان ، وجود جک بود خیلی اوقات دلش می خواست می توانست به خواهر یا برادری اعتماد کند اما ... انگار گلوری و جک آمده بودند تا گذشته را به تماشا بنشینند و تلاش کنند کدورت های گذشته فراموش شود اما خاطرات به همه ی خانه سَرَک کشیده بود و اتش خشم ِ گلوری زبانه می کشید . حالا که آنها برگشته بودند پدر خم شده بود و جدی و مصمم و نمی توانست این حجم از هیجان را در بازی تحمل کند . خانه علیرغم بارِ حزن انگیزی که بر شانه هایم گذاشت پرتویی از امید را به چشمانم نشان داد که پروردگار مهربان است و تمام ... این کتاب را حتما بخوانید و درس هایش را مزه مزه کنید بسیار تاثیر گذارست و میتواند زخم ها را التیام دهد .

    آیا این بررسی مفید بود؟ بله نه (0/0)