داستانی رازآلود از گذشتههایی دور با شخصیتهایی هنجارشکن و ترقیخواه در جامعهای سنتگرا؛
لوتی از آوارگان جنگ جهانی دوم است و در کودکی به خانوادهی دکتر هولدن سپرده میشود و در کنار سیلیا، دختر خانواده هولدن که همسن اوست، رشد میکند و سالهای نوجوانی را پشت سر میگذارد. زندگی در شهر کوچک و بیجنب و جوش «مِرِم» عذابآور است و ساکنان کهنهپرستش در مقابل هرگونه تغییر و تحولی از خود مقاومت نشان میدهند. این دو دختر جوان مشتاق هستند تا دور از خانواده و به هر نحو ممکن درِ دنیای جدیدی را به روی خود بگشایند. بدین ترتیب وقتی گروهی سنتشکن از لندن میآید و در عمارت آرکیدیا ساکن میشود، با دو شیوهی جدید از زندگی آشنا میشوند. عشقی که پس از آن در قلب لوتی جوانه میزند، عواقبی در پی دارد و زندگی افرادی را تحت تاثیر قرار میدهد. اینک بعد از گذشت پنج دهه، عمارت در دست بازسازی است و با برملا شدن اسراری که سالها در آن مدفون بود، این سؤال مطرح میشود: آیا هرگز میشود از گذشتهی خود گریخت؟
جوجو مویز در رمان «میوه خارجی» با محوریت شخصیت زنها و روایت دو داستان موازی در حال و گذشته، بار دیگر داستان پرکششی را به خواننده عرضه میدارد.
جوجو مویز پس از نوشتن این رمان در سال ۲۰۰۴ موفق به کسب رمان عاشقانه سال شده است.
سپیده –
به عقیده ی من که قلم جوجو مویز همیشه فوق العاده است👌🏻🤦🏻♀️😍😍این کتاب هم مثل بقیه ی کتاب هاش خیلی خیلی قشنگ بود:))♥️