کلیدر رمانی به قلم محمود دولت آبادی است. نام این رمان از روستایی در بخش
سرولایت شهرستان نیشابور در پایکوه حیدری گرفته شده که حوادث برخی از قسمت
های این رمان در آن رخ میدهد. زندگی عشایری شرح داده شده در رمان کلیدر و
نیز نگاه سنتی به شخصیت های رمان آن را به صورت رمانی کلاسیک درآورده
است.کلیدر، یک رمان عظیم روستایی است و حجیم ترین رمان فارسی به شمار
میرود.
البته گمان نمیرود که دوباره چنین حادثه ای تکرار شود، زبانی
فخیم و حماسی و بیش از شصت شخصیت که جملگی تمام و کمال پرداخته شدهاند.
رمانی در ستایش کار و زندگی و طبیعت، که خود دولت آبادی بارها گفته است
“دیگر گمان نکنم که نیرو و قدرت و دل و دماغم اجازه بدهد که کاری کاملتر از
کلیدر بکنم. کلیدر از جهت کمی و کیفی، کاملترین کاری است که من تصور
میکردهام که بتوانم و شاید بشود گفت. در برخی جهات از تصور خودم هم زیادتر
است.
خلاصه داستان
مارال، دختر جوان کرد، اسبش را به سوی زندان شهر میتازاند تا پدر و
نامزدش، دلاور، را که هر دو در حبساند ملاقات کند. شخصیتهای اصلی داستان
همگی به هنگام دیدار مارال از زندان شهر و بازگشت به نزد عمهاش، بلقیس،
معرفی میشوند. بلقیس و شوهرش، کلمیشی، سه پسر و یک دختر به نامهای
خانمحمد، گلمحمد، بیگمحمد، و شیرو دارند. خشکسالی شدید امرار معاش این
خانواده را که غالباً متکی بر چوپانی است، دشوار کرده و آنان را به
دیمیکاری که محصول و سود قابلتوجهی ندارد واداشتهاست.
گلمحمد، پسر دوم خانواده که بهتازگی از خدمت اجباری سربازی بازگشته و
همسر نیز دارد، عاشق مارال میشود و او را به همسری میگیرد. این ازدواج
تخم عدوت و مخاصمه را در دل دلاور، نامزد سابق مارال، میکارد و ...
0 نظر