لیدیا با تنها پسرش و شوهر خبرنگارش در شهر آکاپولکو در مکزیک زندگی میکند و کتابفروشی دارد. با اینکه کارتلهای مواد مخدر دارند ثبات و آرامش را از شهر میگیرند، زندگی آرامی دارند.
یک روز مردی به نام خاویر به کتابفروشی لیدیا میآید و کتاب میخرد. خاویر رئیس کارتل نوظهور شهر است که با قتل و کشتار مخالفان و با هراسافکندن در دل مردم، کنترل شهر را به دست گرفته است. وقتی همسر لیدیا در گزارشی مفصل نقاب از چهره واقعی خاویر برمیدارد و دستش را برای همگان رو میکند، زندگی لیدیا زیر و رو میشود و همه چیزش به هم میریزد.
لیدیا مجبور میشود با پسر هشت ساله خود از شهر فرار کند و به آمریکا مهاجرت کند اما ...
خاک آمریکا که از آن به عنوان «خوشههای خشم» زمانه ما یاد شده است یک رمان کلاسیک جدید آمریکایی است. جنین کامینز در رمان جدید خود راز دل انسانهایی را برملا میکند که برای دستیابی به کورسویی از امید همه چیزشان را پشت سر رها میکنند. این رمان جنجالبرانگیزترین رمان سال 2020 آمریکاست.
خیلی وقت بود رمانی به هیجانانگیزی خاک آمریکا نخوانده بودم (جان گریشام)
امکان ندارد کسی هفت صفحه اول این کتاب را بخواند و آن را تمام نکند (استیون کینگ)
همایون –
عالی
ریحانه –
کتاب خاک آمریکا یک کتاب پر محتوا ،گیرا و واقع گرا هست که هر خواننده ای ،صفحه به صفحه، خط به خط،لحظه به لحظه با شخصیت اصلی کتاب زندگی میکنه.
حامد –
یک رمان جذاب و هیجانانگیز، با ترجمۀ فوقالعاده. خوشحالم که خواندمش.
عظیم –
لیدیا به این فکر می کند که مهاجر ها چقدر باید انعطافپذیر باشند. آن ها باید هر روز و هر ساعت تصمیم هایشان را عوض کنند. فقط باید درباره ی یک چیز مصمم باشند و آن هم زنده ماندن است. رمان #خاک_آمریکا را نباید تنها به چشم یک داستان ساده برای وقت گذرانی دید. باید برای آن اجر و قرب در نظر گرفت و تک تک صفحات آن را با مهاجران تنها و وحشت زده همراه شد و زندگی کرد. باید در درد ها و رنج های لیدیا و لوکا شریک بود و سختی هایی را که ربکا و سولداد از سر گذرانده اند را با اندوه فراوان دنبال کرد. باید غم خوار همه ی افرادی بود که بر روی سقف قطار هایی موسوم به جانور طول #مکزیک را طی می کنند تا شاید بتوانند خود را به خاک #ایالات_متحده برسانند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند. باید برای تک تکشان دعا کرد و خدا خدا کرد که آن ها به سلامت به مقصد برسند و از این سفر وحشیانه و پر از خطر، تجاوز، فساد و تباهی جان سالم به در ببرند. داستان با مرگ تمام اعضای خانواده ی لیدیا به جز پسرش آغاز می شود و ما را به طور ناگهانی به اعماق داستان هول می دهد و بدون هیچ مقدمه ای ما را وارد ماجراهای وحشیانه ای می کند که این زن و تنها فرزندش باید با آن ها رو به رو شوند تا بتوانند از دست #کارتل های خطرناک #مواد_مخدر که صاحبان اصلی قدرت در مکزیک هستند بگریزند و خود را به ایالات متحده برسانند. ما با خواندن این رمان با واقعیت های تاسف بار موجود در کشور های آمریکای مرکزی آشنا می شویم و در میابیم که مردم در این کشور ها با چه بدبختی های بزرگی دست و پنجه نرم می کنند. مصیبت هایی که به دور از انسانیت است و حتی در حیات وحش هم به ندرت دیده می شود. ترجمه ی این اثر بسیار عالی،روان و استادانه بود و از این بابت باید سپاسگزار آقای #سیدرضا_حسینی باشیم و تنها قسمتی که دارای حذفیات می باشد ، مربوط به یکی از فصل های پایانی کتاب است که به خاطر حفظ شئونات اسلامی و قوانین کشور مترجم چاره ای جز حذف آن نداشته و این را هم بگویم که حذف آن تأثیری در روند داستان نخواهد داشت. اگر این کتاب را خواندید و از آن لذت بردید به شما توصیه می کنم کتاب های #دختری_با_هفت_اسم و #دریاها_تمساح_دارند را هم که درباره ی مهاجرت می باشد، مطالعه کنید و مطمئن باشید که از آن ها هم لذت خواهید برد. نقد و بررسی این کتاب را با جمله ای از #جنین_کامینز به پایان می برم و امیدوارم زندگی بهتری در انتظار تمام مهاجران در سرتاسر دنیا باشد: در سال ۲۰۱۷ در هر بیست و یک ساعت یک نفر در امتداد مرز آمریکا با مکزیک جان خود را از دست داده است.
رضا –
این کتاب فوق العاده است ، باید حتما خواند
حسین –
در یک جمله قرص مسکنی در قالب کتاب
سهیلا –
رمانی بی نظیر است ،زمانی که از نشر اموت خریداری کردم فکر نمی کردم این رمان به لحاظ محتوایی و گیرایی انقدر فوق العاده باشه،به لحاظ آن حسی که کتاب انتقال میده ،آن تجربه زیسته لیدیا وپسرش لوکا و دو خواهر ..... وای لیدیا با گریه هایت و رنج درونت قلبم به درد میامد و با امیدت زندگی برایم معنا دیگری پیدا کرد،اه ربکا و سولداد چقدر زود بزرگ شدید این همه رنج حق شما نبود ،لوکا هشت ساله چقدر بزرگ مرد و بزرگ اندیش بودی........ شخصیت هر کدام به ادمهایی درسهایی می دهد ،خیلی خوشحالم که این کتاب را خوندم.یه درصد شک نکنید و حتما این رمان سراسر هیجان انگیز با تمام چالش هایش را بخوانید
افسانه –
خاک آمریکا داستان زندگی گروهی از مهاجرهاست و پای یک پسر هشت ساله به فضای خشونتبار داستان باز میشود انقدر تصویرسازی ها زیباست که با خواندن کتاب تمام صحنه ها رو انگار روی پرده ی سینما می بینی و تمام استرس ، وحشت ، خوشحالی، غم و تمام احساسات شخصیت های رمان رو به شدت لمس میکنی انگار که خودت توی صحنه حضور داری و انگار که اصلا خودت شخصیت کتاب هستی خاک آمریکا شروعی مسحور کننده دارد و تلفیقی از ترس و وحشت و شادی است. داستانی تلخ از مهاجرتی که از روی ترس و اجبار است و خود خواسته نیست برای خواندنش عجله کنید .
افسانه –
خاک آمریکا را بخوانید باشروعی باشکوه شعری از پابلو نرودا (عطش بود و قحطی و تو بار و بر بودی ، اندوه بود و تباهی و تو معجزه بودی . آواز ناامیدی) . خاک آمریکا یک سفرنامه ی فرار است که معنای واقعی جهان بدون مرز را یادآور میشود. یک رمان پرهیجان و پرکشش و منحصر به فرد است داستان زندگی مهاجرتهاست که بسیار زیبا و جذاب روایت شده است رمانی که از امیدهای انسانهایی که در آرزوی رسیدن به یک زندگی بهتر، به خانه و گذشته خود پشت میکنند میگوید . *درخاک آمریکا پای یک پسر هشت ساله به فضای خشونتبار داستان باز میشود* تصویرسازی ها آنقدر زیباست که تمام صحنه ها را انگار روی پرده ی سینما می بینی و تمام استرس ، وحشت ، خوشحالی، غم و تمام احساسات شخصیت های رمان را با پوست و جانت لمس میکنی و اصلا خودت شخصیت کتاب هستی . خاک آمریکا داستانی تلخ از مهاجرتی که از روی ترس و اجبار است و خود خواسته نیست در بعضی از لحظات آنقدر در داستان غرق میشدم که به جای انها میگریستم در مسیر داستان انسانهایی را می دیدم که کمک میکردند و جرقه ای درقلبم روشن میشد و با خودم فکر کردم هنوز هم انسانیت نمرده است داستان انسان هایی که برای دستیابی به کورسویی از امید همه چیزشان را پشت سر رها میکنند و می روند به جایی که نمیدانند آنجا کجاست و چه بر سرشان می آیند . روایت سفر پر التهاب کتابفروشی که برای فرار از دست کارتلهای مواد مخدر مکزیک دست به سفری پرمخاطره میزند . *خاک آمریکا را باید همه بخوانند.