1 نظر

1. Rated 4از 5 امتیاز

   عظیم – 1399/11/20 دوشنبه 05:52 ب.ظ

   اگر آرزویی را در سر بپرورانی، هر آرزویی، و آن را پیش چشمانت قرار دهی، آن موقع زندگی همواره ارزش زیستن خواهد داشت. عنایت الله در یکی از روستاهای افغانستان به دنیا آمده و زندگیش را در کنار والدین، برادر و خواهرش ادامه می دهد تا اینکه پدر در حادثه ای از دنیا می رود و این شروع مصیبت های اوست. مادرش می داند که اگر عنایت در افغانستان باقی بماند یا به بردگی برده خواهد شد و حتی شاید کشته شود؛ پس او را به هر سختی شده به پاکستان منتقل و تنها رها می کند. این آغازی از زندگانی پسرکی است که سختی های بسیاری را پیش رو دارد و باید با چیزهایی مبارزه کند که هر کدام از آن ها برای از پای در آوردن هر یک از ما کافی است. رمان پیش رو را به نوعی می توان زندگی نامه ای دانست که عنایت الله اکبری برای فابیو گدا تعریف کرده و او داستانی از آن پدید آورده است که بی شک خواندنی و آموزنده است و ما را با سختی های فراوانی آشنا می کند که همسایگان افغان ما در کشور های مختلف و حتی در  وطن خود تحمل می کنند. در این کتاب با گوشه ای از حوادثی آشنا می شویم که قهرمان داستان ما در افغانستان، پاکستان، ایران، ترکیه، یونان و ایتالیا پشت سر گذاشته است تا بتواند شبی را در آرامش کامل و به دور از وحشت، جنگ و خونریزی سپری کند. ترجمه ی این اثر نیز روان و گیرا بود و اشکال خاصی در آن ندیدم. امیدوارم از مطالعه ی دریاها تمساح دارند لذت ببرید و با برادران و خواهران افغانی که در اطراف خود می بینید با مهربانی بیشتری رفتار کنید. #دریاها_تمساح_دارند #فابیو_گدا #مرجان_مردانی #نشر_آموت

   آیا این بررسی مفید بود؟ بله نه (0/0)