برج سكوت
روایتی تلخ و گزنده از سقوط آدمی برج سکوت یک رمان نیست یک جسارت تمام عیار است کتاب را که میخواندم رنج مثل باد داغ شهریور سیلی هایی محکم به صورتم مینواخت نثر بی پرده و شتاب روایت و عمق تاریکی مسحورم میکرد بنظرم داستان داستان اعتیاد نیست بلکه داستان درباره انسان و عمق تاریکی هایی ست که در زندگی همه میتواند وجود داشته باشد
برج سکوت بینظیر در روایت تصویر سازی و
قصه گویی . نویسنده در جاهایی از رمان آنقدر حس همذات پنداری باشخصیتها ایجاد میکندکه نگاه خواننده تا آنجا که امکان دارد تاریک میشود ما با انسانی روبرو میشویم که اعتیاد دارد اما درس میخوانده و کتابخوان و حالا در اوج درماندگی تنها چیزی را که حاضر نیست با مواد مخدر معامله کند کتابخانه ای ست که از پدرش به او رسیده است روزگار و آدمهایش او را به جایی میرسانند که دلش میخواهد در نئشگی جان دهد و این همان تاریکی هایی ست که در زندگی همه ی ما بنوعی وجود دارد بنظرم همه حرفهای این قصه آشناست همه ی شخصیتهای رمان بی نام هستند و نکته ی جالبتر اینکه آنها را با لقبهایی که دارند میشناسیم منایی با اینکار خواسته است خصوصیات اخلاقی و ظاهری افراد را بخوبی نشان دهد و همین تکنیک جذاب در بهتر بخاطر ماندن شخصیتهای رمان در ذهن بسیار کاری بوده است. برج سکوت همین حوالیست جایی در همین نزدیکی . خوشحالم که کتابی خوانده ام که شکل و سیاق مختلفی از زندگی را نشانم داد و نکته ی ظریفی که در ابتدای کتاب آمده است استفاده ی بجا از نشانه ی درنگ میباشد که سختی خواندن درست متن فارسی را برای مخاطب آسان میکند .
برج سكوت یک آفرینش ادبی در چارچوب حرفه ای ست .
افسانه –
برج سكوت روایتی تلخ و گزنده از سقوط آدمی برج سکوت یک رمان نیست یک جسارت تمام عیار است کتاب را که میخواندم رنج مثل باد داغ شهریور سیلی هایی محکم به صورتم مینواخت نثر بی پرده و شتاب روایت و عمق تاریکی مسحورم میکرد بنظرم داستان داستان اعتیاد نیست بلکه داستان درباره انسان و عمق تاریکی هایی ست که در زندگی همه میتواند وجود داشته باشد برج سکوت بینظیر در روایت تصویر سازی و قصه گویی . نویسنده در جاهایی از رمان آنقدر حس همذات پنداری باشخصیتها ایجاد میکندکه نگاه خواننده تا آنجا که امکان دارد تاریک میشود ما با انسانی روبرو میشویم که اعتیاد دارد اما درس میخوانده و کتابخوان و حالا در اوج درماندگی تنها چیزی را که حاضر نیست با مواد مخدر معامله کند کتابخانه ای ست که از پدرش به او رسیده است روزگار و آدمهایش او را به جایی میرسانند که دلش میخواهد در نئشگی جان دهد و این همان تاریکی هایی ست که در زندگی همه ی ما بنوعی وجود دارد بنظرم همه حرفهای این قصه آشناست همه ی شخصیتهای رمان بی نام هستند و نکته ی جالبتر اینکه آنها را با لقبهایی که دارند میشناسیم منایی با اینکار خواسته است خصوصیات اخلاقی و ظاهری افراد را بخوبی نشان دهد و همین تکنیک جذاب در بهتر بخاطر ماندن شخصیتهای رمان در ذهن بسیار کاری بوده است. برج سکوت همین حوالیست جایی در همین نزدیکی . خوشحالم که کتابی خوانده ام که شکل و سیاق مختلفی از زندگی را نشانم داد و نکته ی ظریفی که در ابتدای کتاب آمده است استفاده ی بجا از نشانه ی درنگ میباشد که سختی خواندن درست متن فارسی را برای مخاطب آسان میکند . برج سكوت یک آفرینش ادبی در چارچوب حرفه ای ست .