در این کتاب که قهرمان اصلی آن کاپیتان یا پهلوان میخالیس
است، و این مرد از بسیاری جهات پدر خود نویسنده را به یاد میآورد،
خیالبافی افسانهوار و سرگذشت واقعی پیدرپی به هم میآمیزند. نویسنده در
فصلهای اول کتاب دیگرش با عنوان نامه به ال گرکو نیز چهره این مرد عبوس،
ساکت، خشن و سازشناپذیر را، که حتی ترس و وحشت را در میان خانواده خود
حکمفرما میساخت، مجسم کرده است. در کتاب آزادی یا مرگ که در آن داستان دو
شورش جزیره کرت را در سالهای ۱۸۸۹ و ۱۸۹۷ بر ضد ترکان عثمانی یکجا به هم
درآمیخته است، پهلوان میخالیس به عنوان مظهر شورش و قیام در برابر آنچه
انسان را زجر داده و زندگی او را به صورت سرنوشتی ساده و بیاهمیت درآورد؛
نمودار میشود. در این داستان، نیروی اشغالگر، زن و حتی خانواده هرکدام
مانع آدمی در راه نیل به آزادی هستند. از اینرو، پس از کشتاری که ترکان از
مسیحیان شهر کاندی در کرت میکنند، پهلوان میخالیس یکی از نخستین کسانی
است که راه مبارزه مخفی را در پیش میگیرد، و آخرین کسی است که در آنجا با
رد هرگونه سازش و هرنوع تمکین، جان میسپارد.
0 نظر