سه قانون وجود دارد که خانم بروک سالیوان، پرستار جدید زندانِ مردان با تدابیر شدید امنیتی، باید رعایت کند:
۱) با تمام زندانیها با احترام رفتار کن.
۲) هرگز اطلاعات شخصی خود را با زندانیها در میان نگذار.
۳) هرگز، هرگز و هرگز با زندانیها صمیمی نشو.
اما هیچیک از کارکنان زندان نمیدانند که بروک از همان ابتدا، با استخدام شدن در این زندان، مقررات را زیر پا گذاشته است. هیچکس از رابطهی نزدیک او با شِین نلسون، یکی از خطرناکترین و بدنامترین زندانیها، خبر ندارد.
هیچکس خبر ندارد که شِین و بروک در دورهی دبیرستان عاشق یکدیگر بودهاند، حالا شین باید باقی عمرش را در زندان سر کند و از همه مهمتر... شین به خاطر شهادت بروک به حبس ابد محکوم شده است.
اما شین همهچیز را میداند.
و هرگز فراموش نمیکند.
▪️ گذشتهی تاریک عذابآور بازمیگردد تا زندگی یک زن را ویران کند؛ رازها، وسواس فکری، و انتقامجویی در یک تریلر جنایی پیچیده
▪️مکفادن خوانندگان را به اعماق ذهن مجرم و قربانی میبرد و مرز بین درست و نادرست، جنایت و عدالت را محو میکند، و نشان میدهد که گاهی اوقات حتی افرادِ خوب نیز به انجام کارهای بد کشیده میشوند.
مهتاب –
سلام به همگی امیدوارم حالتون خوب باشه به نظرتون کار کردن تو زندان با تمهیدات سخت امنیتی چه جوریه؟ اصلا حاضرید تو همچین جایی کار کنید؟! نظرتون درمورد گذشته آدما چیه؟ چی باعث میشه آدما تغییر کنند؟ اصلا مگه آدما تغییر میکنند؟ یا فقط نقابشون رو عوض میکنند تا مورد قبول کسی بشند که میخوان؟ اگه قرار باشه بین دوستتون که به شما علاقه داره ولی شما بهش توجهی نداشتید و فقط به عنوان دوست قبولش داشتید و کسی که دوسش دارید، یکی رو انتخاب کنید و بهش اعتماد کنید، کدوم رو انتخاب میکنید؟ به نظرتون چه جوری میشه یه جوری دروغ گفت و نقش بازی کرد که طبیعی جلوه کنه و کسی نفهمه؟ اصلا مگه میشه؟ به نظرتون میشه کسی به خاطر کارایی که یه نفر دیگه کرده مجازات بشه؟ اگه این اتفاق بیوفته، به نظرتون شما جای کی قراره مجازات بشید؟ راستی! این که میگن تاریخ تکرار میشه، واقعیه؟ اعتقاد دارید بهش؟ جواب این سوالا ماجرای کتاب رو شکل میده اگر از کتاب اگر حقیقت این باشد خوشتون اومده، حتما از این هم خوشتون میاد.