ویکتوریا، پس از دوران کودکیاش در پرورشگاه، نمیتواند با کسی ارتباط بگیرد و تنها راه ارتباط معنیدار او با جهان از طریق گلها و معانی آنهاست. ویکتوریا جایی برای رفتن ندارد و در یک پارک عمومی میخوابد؛ جایی که از گیاهان، باغ کوچکی برای خود درست کردهاست. خیلی زود گلفروشی محلی، استعدادهای او را کشف میکند و ویکتوریا متوجه میشود موهبت کمک به دیگران از طریق انتخاب گلها را دارد. در این میان فروشندهای مرموز در بازار گل، جواب سؤالهای ویکتوریا و راز دردناکی از گذشتهاش را میداند اما...
مجله اپرا: «با خواندن زبان گلها قطعا دستهگل بعدیتان را ماهرانه انتخاب خواهید کرد»
بریژیت ویکز (واشنگتن پست): قصهگویی مسحور کننده... خیلی دوست دارم به ونسا یک دسته گل بوواردیا(اشتیاق)، گل گلایل(در قلبم نفوذ کردی)، و گل استکانی(قدردانی) هدیه دهدم... و یک نشان دیگر که باید به دسته گلهایش اضافه کنم؛ یک میخک صورتی(هرگز فراموشت نمیکنم).
ونسا دیفن باخ؛ در سانفرانسیسکو به دنیا آمد و در چیکو کالیفرنیا بزرگ شد. بعد از تحصیل نویسندگی خلاقانه در استنفورد مشغول تدریس هنر نویسندگی به جوانان کم درآمد جامعه شد. دیفن باخ مؤسس شبکه «کاملیا« است. هدف شبکه کاملیا، خلق جنبشی ملی برای حمایت از جوانانی است که مدت اقامتشان در پرورشگاه تمام شده. در زبان گلها، کاملیا به معنی «سرنوشتم در دستان توست» بیان شده. رمان «زبان گلها» تا کنون به 40 زبان ترجمه شده است.
فیروزه مهرزاد؛ متولد 1352 لاهیجان، کارشناس مترجمی زبان انگلیسی و مترجم کتابهای: اندی اندروز(مسافر، راهنما و درمانگر)، مری جین رایان(امسال میخواهم... و اینبار متفاوت است)، جان گوردون(اتوبوس انرژی مثبت یا منفی؛ انتخاب با شماست، کوسه و ماهی قرمز، و قواعد بازی در زندگی)، لسلی هاوس هولدر(در باغچه افکار و دروازه ای به هوشمندی) و تریسی بروگان(سرخوشیهای کوچک احمقانه) است.
0 نظر