اگر قدرت ذهن را باور داشته باشیم، این را هم میتوانیم باور کنیم که ذهن خلاق و پویا میتواند به شخصی که حضور فیزیکی ندارد، جان بخشیده و سالها با عقاید، تفکرات و اندیشههای او زندگی کند. در واقع کسی را خلق میکنیم که خاطرهای از سالهای دور او در ذهنمان به جا مانده است. این خلق نه به دلیل علاقه، که به دلیل ترس و واهمههای به جا ماندهی کودکی است. انگار حضور او همواره مثل چتری بر سرمان سایه افکنده است و سالهای زیادی با ما همراه است.
رمان الینور آلیفنت کاملا خوب است، اولین رمان خانم گیل هافمن که در مدت کوتاهی پس از انتشار توانسته جوایزی را از آن خود کند، در بر گیرندهی چنین مضمونی است. الینور، بخش بزرگی از کودکی، نوجوانی و سپس جوانیاش در پرورشگاه و یا تحت حمایت خانوادههایی میگذراند که تاثیر عمیق آن در سالهای سی زندگیاش نمودار می شود. الینور برخلاف شغل اجتماعی اما به دلیل نقص سوختگی در صورت و البته نحوهی خاص زندگانیاش، اغلب منزوی است. او همیشه با ترسهای پنهانیاش زندگی میکند.
ترسهایی که او را وامیدارد تا بزرگترین دروغ زندگیاش را به خودش و بعد ریموند، همکارش بگوید. برای باور کردن و باوراندن مطلبی به خود و بعد دبگران لازم است اول آن را باور کرد؛ البنور سالها با این باور زندگی میکند. تماس یک طرفه و منظم چهارشنبهها حضور فردی غایب را اثبات میکند اما او همچنان اصرار دارد وجود مادری را که سالهای کودکی بر اثر آتشسوزی از دست داده، زنده نگه دارد. ترسهای دوران کودکی مثل زخمهای صورتش همراه و همدم اوست. حالا او باید که جایی در زندگی همهی آن ها را کنار زده و به واقعیتهای اطرافش توجه کند. اما چه کسی میتواند در این دگردیسی او را همراه باشد...
عظیم –
موفقیت اجتماعی، اغلب اوقات با کمی تظاهر کردن به دست می آید. گاهی اوقات، انسان های محبوب ناچارند به چیز هایی بخندند که به نظرشان زیاد خنده دار نیست، کارهایی انجام بدهند که دلشان نمی خواهد و با کسایی باشند که اصلا از مصاحبتشان لذت نمی برند. الینور آلیفنت یک انسان بسیار معمولی است که در دنیایی مدرن زندگی می کند ولی حتی از لپ تاپ،تلفن همراه و شبکه های اجتماعی چیز زیادی نمی داند. به نظر او بسیاری از کار هایی که دیگران انجام می دهند بی فایده و در بسیاری از موارد احمقانه است. او از کودکی با نظم خاصی رشد پیدا کرده و به زندگی خشن و منظمی عادت دارد که شاید برای آدم های عادی غیر قابل تحمل باشد. او به ندرت احساساتی مثل عشق،محبت،عصبانیت و دیگر احساس ها را تجربه کرده است. می توان گفت الینور چیزی از زندگی در اجتماع و در کنار سایر افراد نمی داند. او در یک اداره مشغول به کار است. این شرایط زندگی اوست تا اینکه در یکی از روز ها با ریموند آشنا می شود و دنیای او برای همیشه دچار تغییر می شود. رمان الینور آلیفنت کاملا خوب است به نظر من یک کتاب فوق العاده معمولی و در عین حال بسیار زیبا است که ما را با رنج های دختری آشنا می کند که در دوران کودکی ضربه ی روحی بسیار شدیدی را متحمل شده است و باید به نوعی با آن کنار بیاید تا بتواند به زندگی عادی بازگردد. این را هم بگویم که مطالعه ی این رمان من را به یاد کتاب زن پشت پنجره انداخت و تا حدودی داستانی مشابه آن داشت ولی این را نیز باید بگویم که این کتاب به هیچ وجه جنایی نیست؛ بلکه تا حدودی دارای رازی نهفته در خود است که تنها در صفحات پایانی به آن پی میبردید و این خود محرک خواندن این کتاب خواهد بود. #الینور_آلیفنت_کاملا_خوب_است #گیل_هانیمن #آرتمیس_مسعودی #نشر_آموت #کتاب_خوب