1 نظر

1. Rated 5از 5 امتیاز

   نازنین – 1399/11/20 دوشنبه 08:09 ب.ظ

   #برشی_از_کتاب✂️ هیچ وقت نمی‌شنوید ورزشکاری در حادثه‌ای فجیع، حس بویایی‌اش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسان‌ها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آینده‌مان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش را. درس من؟ من آزادی‌ام را از دست دادم و اسیر زندانی عجیب شدم. متن بالا، مقدمه کتاب عجیب جزء از کل است که به عنوان یکی از زیباترین مقدمه های کتاب طی دهه گذشته انتخاب شده.استیو تولتز نویسنده استرالیایی در اولین اثر خود که پنج سال زمان صرف نگارش آن کرده،چنان خوش درخشید که در فهرست نامزدهای نهایی جایزه من بوکر 2008 قرار گرفت.ترجمه بسیار قوی پیمان خاکسار و کشش مناسب داستان،فروش بالای این اثر را علی رغم حجم و قیمت بالا،رقم زده است.به جز نقد نه چندان مثبت روزنامه تایمز،سایر منتقدین کتاب را بسیار تحسین کرده اند.کتاب سرشار از جملات کوتاه و فلسفه های فردی است و با نام کتاب توییتری هم معروف شده که بقول مترجم میتوانید از هر صفحه چندین جمله را نقل قول کنید.مخصوص عصر حاضر که مخاطب همه چیز را کوتاه و گویا میخواهد حتی فلسفه را. ماجرا درباره زندگی پدری پارانوئید فلسفه باف پوچ گرا و پسرش میباشد.در انتها دو ابهام ناگفته هم باقی می ماند که شاید نویسنده از این طریق، جایی برای ادامه داستان گذاشته باشد. پیشنهاد میکنم زمانی که روحیات آشفته و نزدیک به افسردگی دارید این کتاب را نخوانید.واقعا ممکن است احساسات بدی را بیدارکند. #برشی_از_کتاب✂️ وقتی بچه هستی، مدام از تو می‌پرسند: «حالا فرض کنیم همه مردم خودشون رو انداختن توی چاه. تو هم باید این کار رو بکنی؟» وقتی بزرگ می‌شی ماجرا فرق می‌کنه. آدمها بهت می‌گن: آهای. همه داران می‌پرن تو چاه. تو چرا نمی‌پری؟

   آیا این بررسی مفید بود؟ بله نه (0/0)