لنا اندرشون نویسنده ی نامدار سوئدی و خالق رمان «تصرف
عدوانی» در رمان «فعل بی وفایی» با درایت و هوشمندی به شرح دقیق تجربهی
استر نیلسون (زنی نویسنده و روشنفکر) در رابطهی عاشقانهی عجیبش با اولاف
(هنرپیشهی تئاتر) میپردازد و توصیفی دقیق، بیرحمانه و دردناک از
درگیریها و پیچیدگیهای این رابطه ارائه میکند.
اولاف و استر مثل دو
چرخ دندهاند، چرخ دندهها با هم ترکیب یا جفت نمیشوند، هیچوقت از این
حالت که شروع یکی به منزلهی پایان دیگری است خارج نمیشوند. پیش فرض وجود
هم اند. یکدیگر را به حرکت در میآورند و پیش میبرند و در هماهنگی کامل
هستند. این چیزی بود که به نظر استر میرسید، یک چرخ دنده به خودی خود چیزی
نیست جز ابزاری دندانه دار و بیحرکت، بیهیچ کارکرد و مسیری. اما برای
ایجاد حرکت و برای درک توانایی ذاتی و هدف یک چرخ دنده وجود دو چرخ دنده
ضروری است. متاسفانه برای سه چرخ دنده نیز همین قضیه صادق است! از نظر
مکانیکی سه چرخ دنده در کنار هم عالی عمل میکنند.
0 نظر