در یک روز طوفانی که همهچیز حسابی به هم ریخت، درست وقتی
موریس لسمور نمیدانست باید چهکار کند و از کدام طرف برود، اتفاق عجیبی
افتاد؛ خانم زیبایی با کتابهای پرندهاش توی آسمان پیدا شد...
او از
چشمهای موریس فهمید که دنبال چه میگردد؛ برای همین بهترین داستانش را پیش
او فرستاد و اینطور بود که موریس از آن خانهی عجیب سر درآورد...
.
🏆این داستان الهامبخش فیلم کوتاهی شد که جایزهی اسکار را از آن خود کرد.
.
0 نظر