«هر دو در نهایت میمیرند» اثر آدام سیلورا، نویسنده آمریکایی، داستانی است الهامبخش که به ما یادآوری میکند بدون مرگ، زندگی و بدون غم، عشق و دوستی معنایی ندارد و میشود حتی در یک روز هم که شده زندگی و دنیایمان را عوض کنیم. داستان در آینده رخ میدهد. یعنی زمانی که سازمانی به نام قاصد مرگ ایجاد شده و یک روز قبل از مرگ هرفرد با او تماس میگیرند و به اطلاعش میرسانند که فردا آخرین روز زندگی او خواهد بود. این بار قاصد مرگ با دو نوجوان تماس میگیرد و اعلام میکند که فردا روز مرگ آنهاست. این دو با هم کاملاً غریبهاند اما به دلایل مختلف و متفاوتی هر دویشان در روز آخر زندگیشان به دنبال پیدا کردن دوست جدیدی هستند و این شروعی است برای یک پایان پر از ماجرا.
اگر به دنبال یک داستان آرام به همراه نکات امیدبخش هستید و به عبارتی میخواهید کمی بیشتر قدر زندگی و زنده بودنتان را بدانید این داستان برای شما مفید خواهد بود. اما اگر به دنبال هیجان، چالش و داستانی با شیب تند هستید این کتاب به شما پیشنهاد نمیشود.
داستانهای این چنینی معمولا ذهن خواننده را قلقلک میدهد تا از خود بپرسد: اگر من در این شرایط باشم چه میکنم؟
نسخه اصلی این کتاب در سال٢٠١٧منتشر شد و با استقبال گسترده ای روبرو شد. نشر نون ترجمه فارسی این اثر را در٣٣۶صفحه منتشر کرده است. ترجمه مشترک میلاد بابانژاد و الهه مرادی مثل سایر ترجمه های مشترک این دو نفر، روان و خوشخوان است.
مجددا اشاره میکنم برخلاف توضیح پشت جلد، این داستان ریتمی آرام دارد و مهیج نیست(البته تا تعریفتون از مهیج چی باشه😉)
نازنین –
«هر دو در نهایت میمیرند» اثر آدام سیلورا، نویسنده آمریکایی، داستانی است الهامبخش که به ما یادآوری میکند بدون مرگ، زندگی و بدون غم، عشق و دوستی معنایی ندارد و میشود حتی در یک روز هم که شده زندگی و دنیایمان را عوض کنیم. داستان در آینده رخ میدهد. یعنی زمانی که سازمانی به نام قاصد مرگ ایجاد شده و یک روز قبل از مرگ هرفرد با او تماس میگیرند و به اطلاعش میرسانند که فردا آخرین روز زندگی او خواهد بود. این بار قاصد مرگ با دو نوجوان تماس میگیرد و اعلام میکند که فردا روز مرگ آنهاست. این دو با هم کاملاً غریبهاند اما به دلایل مختلف و متفاوتی هر دویشان در روز آخر زندگیشان به دنبال پیدا کردن دوست جدیدی هستند و این شروعی است برای یک پایان پر از ماجرا. اگر به دنبال یک داستان آرام به همراه نکات امیدبخش هستید و به عبارتی میخواهید کمی بیشتر قدر زندگی و زنده بودنتان را بدانید این داستان برای شما مفید خواهد بود. اما اگر به دنبال هیجان، چالش و داستانی با شیب تند هستید این کتاب به شما پیشنهاد نمیشود. داستانهای این چنینی معمولا ذهن خواننده را قلقلک میدهد تا از خود بپرسد: اگر من در این شرایط باشم چه میکنم؟ نسخه اصلی این کتاب در سال٢٠١٧منتشر شد و با استقبال گسترده ای روبرو شد. نشر نون ترجمه فارسی این اثر را در٣٣۶صفحه منتشر کرده است. ترجمه مشترک میلاد بابانژاد و الهه مرادی مثل سایر ترجمه های مشترک این دو نفر، روان و خوشخوان است. مجددا اشاره میکنم برخلاف توضیح پشت جلد، این داستان ریتمی آرام دارد و مهیج نیست(البته تا تعریفتون از مهیج چی باشه😉)