مرگ ایوان ایلیچ

کد شناسه :6570
مرگ ایوان ایلیچ

تالستوی به‌جای این‌که داستان ایوان ایلیچ را با زندگی او آغاز کند، با مرگ او آغاز می‌کند و با زندگی او پایان می‌دهد. پیام داستان نیز ساده و روشن است و تقریبا همانند همه‌ی نوشته‌های تالستوی درصدد القای این نکته است که نوعی از زندگانی که آدمیزاد در پیش گرفته، غلط است و شایسته این است که به فطرت خویش بازگردد.»
در قسمتی از داستان می‌خوانیم: «در عمارت بزرگ دادگستری، هنگام رسیدگی به دعوای خانواده‌ی ملوینسکی دادستان و اعضای دادگاه طی زمان تعطیل جلسه برای تنفس در اتاق ایوان یگورویچ شبک گرد آمده بودند و بحث به پرونده‌ی پرسروصدای کراسوسکی کشیده بود. فیودور واسیلی یویچ با حرارت بسیاری می‌کوشید ثابت کند که دادگاه صلاحیت رسیدگی به پرونده را ندارد و ایوان یگوریچ سر حرف خود پافشاری می‌کرد که دارد. اما پیوتر ایوانویچ که از ابتدا به بحث وارد نشده بود، توجهی به آنچه می‌گفتند نداشت و سر خود را به خبرنامه‌ای که تازه آورده بودند، گرم کرده بود. گفت: آقایان ایوان ایلیچ هم مرد.»
 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر