هرکس ممکن است وقتی از جامعه خود خسته شود دست به کاری بزند
که بتواند دوباره به آرامش دست پیدا کند. لنی، اسکی در قلهی کوههای سویس
را به اعزام به خدمت و جنگ در مقابل ویتنامیها ترجیح میدهد. او دوست
دارد خود را در قید هیچ بندی نبیند و در مقابل هرچیز که آزادی فردی او را
محدود کند، میایستد. «اما برای لنی یک ایدئولوژی خاص هم وجود دارد که
خودش آن را آزادی از قید تعلق مینامد. او از هرگونه وابستگی بیزار است.
ازدواج و تشکیل خانواده برایش مانند کابوسی است که تصور آن هم هولناک است.
حتی میتوان گفت که وابستگی به موطنش، آمریکا، را نیز کم و بیش قطع کرده
است و...»
نازنین –
#برشی_از_کتاب✂️ یکی رو میشناسم که میگه باید همه با هم متحد بشن تا دنیا رو عوض کنن.ولی آخه اگه همه میتونستن با هم متحد بشن دیگه برای چی دنیا رو عوض کنن؟دنیا دیگه اینجوری نبود!اگه تنها باشی میتونی کاری کنی.میتونی دنیای خودتو عوض کنی.دنیای آدمای دیگه دست تو نیست. #برشی_از_کتاب✂️ اصلا فکرش را هم نمیشد کرد که این همه خریت در یک نفر متراکم شده باشد.با ذخیره خریت او میشد شکم یک ملت را سیر کرد.و بزرگترین نیروی فکری بشریت بعد از بیست انقلاب،همچنان خریت بود،منتها آن هم مثل باقی چیزها ابعادی کیهانی اختیار کرده بود. یکی از کتاب های خوشمزه.از جمله آثار معروف نویسنده روسی،رومن گاری که باعث شد بارها بلندبلند بخندم. برای سرگرمی و داشتن حال خوب،صمیمانه توصیه ش میکنم. پ.ن:این نویسنده به چهار زبان روسی،فرانسوی،انگلیسی و لهستانی کاملا مسلط بوده و می نوشته.خدا بگم چیکارش کنه مُردم از حسودی.آخه مرد حسابی چجوری اقامت این چهارتا کشور رو گرفتی؟ما رو هیچ جا راه نمیدن