کتاب، روایت بیگانگی جوانیست با دنیای
پیرامونش. بیان شیرین راوی که گاهی لبخند بهلب خواننده میآورد، سرگردانی و
یاس متعلق به این جوان جستجوگر را دلنشین میسازد. بهطوری که با او همدل
و همفکر میشوی. داستان، گرچه گاهی تلخ است اما به سادگی خصوصیات
آدمهایی را بیان میکند که ظاهرا خوب و منطقی هستند اما در واقع به بیماری
خودبینی و غرور کاذب کامل بودن مبتلا میباشند بدون آنکه خبر داشته باشند.
ناطور دشت، حکایت جوانهای جستجوگری است که بهدنبال مفهوم واقعی زندگی و
زنده بودن می.روند. گاهی موفق. گاهی ناموفق. در هر صورت، همرنگ جماعت
نمیشوند حتی اگر به قیمت خوبی برایشان تمام نشود.
نازنین –
ناطور(ناتور) دشت، اولین و معروف ترین اثر جروم دیوید سلینجر، نویسنده آمریکایی است که در فهرست داستان های برتر قرن بیستم قرار دارد. این کتاب در مناطقی از آمریکا بهعنوان کتاب «نامناسب» و «غیراخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتابهای ممنوعهٔ دههٔ ۱۹۹۰ ــ منتشرشده از سوی «انجمن کتابخانههای آمریکا» ــ قرار گرفت!!!!(جا الخالق!) داستان روایتی خطی و تقریبا بدون فراز و نشیب از پسری نوجوان است که برای چندمین بار از مدرسه اخراج شده و زودتر از شروع تعطیلات، راهی خانه میشود.اتفاقاتی که در مسیر رخ میدهد و تفکرات ذهنی این نوجوان،داستان ناطور دشت را رقم میزند.... ناطور به معنی نگهبان،اولین بار توسط سعدی در گلستان بیان شده. در بخشی از داستان،شخصیت اصلی درباره شغل مورد علاقه اش میگوید که دوست دارد نگهبان دشت باشد.جایی که دشت تمام میشود نگهبانی بدهد که بچه ها از آنجا سقوط نکنند. داستان چندان بلندی نیست.بسیار بسیار ساده نوشته شده و علی رغم خطی بودن،ذهن خواننده را تا حدی مشغول میکند. ریتم داستان یکنواخت است و به ندرت اتفاق مهیجی می افتد. در لیست مورد علاقه هایم قرار نگرفت.