1 نظر

1. Rated 5از 5 امتیاز

   عظیم – 1399/11/22 چهارشنبه 03:33 ب.ظ

   گاهی به زندگی مردم دور و اطرافم نگاه می کنم و از خود می پرسم آیا سرنوشت ما انسان ها مقدر بر آن است که لطمه بخوريم و آسیب ببينيم. فقط پدر و مادر ها نیستند که به زندگی آدم گند می زنند. به اطرافم نگاه می کردم، مثل کسی که یکباره عینک شفافی به او داده اند،به خوبی می دیدم که تمام آدم ها رد ظالمانه ای از یک عشق را در قلب خود دارند. خواه یک عشق از دست رفته، یا عشقی که آن ها را ترک کرده یا عشقی که رفت و در گور خوابید. بعید می دانم که کسی باشد ادعای کتابخوانی داشته باشد ولی رمان من پیش از تو را نخوانده و  یا فیلم آن را ندیده باشد؛ اما می دانم تعداد زیادی از افراد تنها همان یک اثر او را خوانده و از سایر کتاب های او غافل بوده اند که اشتباه بسیار بزرگی است. یکی از این رمان ها پس از تو می باشد که در ادامه ی رمان اول این مجموعه نوشته شده و جذابیت های خاص خود را دارد و مطمئن هستم اگر این داستان را بخوانید دوستش خواهید داشت. لوئیزا کلارک پس از مرگ ویل و بعد از اینکه خود را تا حدی از لحاظ روحی بازیابی می کند با پولی که ویل برایش به ارث گذاشته به شهر لندن می رود و خانه ای در آنجا می گیرد و به زندگی سرد و بی روح خود ادامه می دهد تا اینکه یک شب از پشت‌بام منزلش به پایین پرت می شود و این شروع داستان های تازه ی لوئیزا خواهد بود. #پس_از_تو #جوجو_مویز #مریم_مفتاحی #نشر_آموت

   آیا این بررسی مفید بود؟ بله نه (0/0)